در حال بارگذاری ...
...

در یادداشت کارگردان مطرح شد:

«ضیافت کشتارگاه» نماینده یک جامعه فرهنگی است

به گزارش ایران تئاتر، نمایش «ضیافت کشتارگاه» به نویسندگی مریم سلیمی و اصغر خلیلی و کارگردانی اصغر خلیلی و تهیه کنندگی رسول هنرمند از ۲۵ مرداد تا ۱۶ شهریور در ایوان تابستانه عمارت تاریخی سعدی به روی صحنه رفت.

 اصغر خلیلی، نویسنده و کارگردان این نمایش یادداشتی در اختیار درگاه تئاتر استان اصفهان قرار داده‌است که در ادامه می‌خوانید:

 جامعه ای با ایدئولوژی متناقضی که نظام ایدئولوژیک آن ها تضاد گفتمانی درون متن و در نهایت کشمکش قصه ای دراماتیک را رقم می زند. بافت تاریخی عمارت سعدی، نهاد اجتماعی شهربانی بلاد اصفهان، جریان های فرهنگی، اقتصادی و ایدئولوژیک سال 1314 و اتفاقات درون قصه، نظام های گفتمانی متضادی را بر می سازد که در تلاش است پس از واکاوی و بازسازی جریان های فوق الذکر، تماشاگر را که خود جزئی از همان ساختار است، به قضاوتی تازه و متفاوت از وجوه ادبی، تاریخی و البته فرهنگی وادارد. با این تفاسیر این نمایش نمی تواند تنها از قریحه ی خلاق مولف ناشی شود؛ بلکه مناسبات و تعاملاتی با موقعیت فرهنگی خود دارد که متناسب با نیازسنجی زمانه بازتولید می شود. بنابراین همان گونه که ایدئولوژی با این فرضیه به عالم ادبیات راه می‌یابد که متون آثار ادبی و هنری از شیوه‌های رایج تفکر زمانه‌ای که در آن تولید می‌شوند فارغ و رها نیستند؛ نمایش ضیافت کشتارگاه منعکس کننده ی قدرت سیاسی، طبقه ی اجتماعی، مذهب رایج و جنسیت برتر زمانه ی خود است. اما از آنجا که ایدئولوژی برتر، صرفاً از طریق حذف عناصر فرهنگی رقیب و برجسته سازی عناصر دلخواه خود، اعمال سلطه می‌کند؛ همواره عاملی در جهت وارونه نمایی واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی خواهد بود که تماشاگر موظف است به کشف عناصر محذوف و ناگفته یا گستره ی تحریف‌ها بپردازد. چونان که مردان در سلاخ خانه ی طوقچی و زنان و دختران شان، افزون بر انعکاس این ایدئولوژی،  از مرزهای آن فراتر می‌روند و در مفروضات ایدئولوژیک روزگار و زمانه ی خود تردید می‌کنند.
در نمایش ضیافت کشتارگاه مسئله از تماشای یک اتفاق تاریخی به واکاوی و خوانش یک فرهنگ منجر می شود. اتفاق تاریخی که پس از طرح مسئله ی چگونگی تهیه ی گوشت نذری برای برپایی مراسم آیینی محرم، تماشاگر را بر آن می‌دارد که از واقعیت عینی تاریخ و یا برداشت مولف از رویدادها، پرسش کند. برانگیختن این سوال می‌تواند یکی از اهداف اجرایی این نمایش باشد چرا که پیرو تاریخ گرایی نوین، حقایق ماهیتی تفسیری و گاهاً تعبیری دارند و هدف آنها نشان دادن ناپیوستگی و تصادفی بودن جامعه است. همانگونه که فوکو و نیچه روایت تاریخی را به دلیل ذهنیت ایدئولوژیک تاریخ نگار مغرضانه می‌دانند. از این رو بخش تاریخی نمایش ضیافت کشتارگاه و قسمت ادبی این اثر که حاصل تخیل مولف است به دلیل استفاده از روایت و قرائت ایدئولوژیک، بسیار به یکدیگر نزدیک اند.  یکی از اصلی‌ترین عوامل تاریخی در تفکر ایرانی همراهی دین و دولت است، که به عنوان مهمترین الگوی همترازی سطوح مختلف اجتماع درک می شود و اهمیت آن در ایجاد هویت فرهنگی، انکارناپذیر است. هویت، به معنای خودآگاهی افراد از کیستی جمعی آنان، چونان که علاوه بر اهالی اصفهان، در خانه ی رئیس شهربانی اصفهان هم پایبندی به این اصل دیده می شود. این مشخصه ها در پیشینه و تردید های شخص رئیس شهربانی اصفهان که فرمان ممنوعیت عزا را اجرا می کند، نیز دیده می شود. از این دست موارد می توان اشاره کرد به نذر مربوط به قائله ی تبریز و برپایی روضه ی هر ساله در خانه ی رئیس شهربانی یا در نهایت گفت و گوی وی با همسرش در مورد اعلام ممنوعیت برگزاری مراسم عزا. 
 در متن و اجرای نمایش ضیافت کشتارگاه بر آنیم تا با پرهیز از هرگونه پیشفرض، توجیه و نتیجه گیری، در حیات خانه ی رئیس شهربانی اصفهان به مثابه نقطه ی مرکزی یک نظام اجتماعی و فرهنگی و در مقابل تماشاگر به طرح پرسش بپردازیم. پرسش درباره ی عدم موجودیت یا تداوم ارزش‌های فرهنگی، آداب و رسوم و بازتولید آن در میان سه نسل. نمایشی از بی توجهی یا ناتوانی و ضعف نسل گذار(استوار غلامرضا و ماه منیر) در انتقال ارزش‌ها و کارکردهای آئین و آداب و رسوم با ضربآهنگی سریع و نابسامان از نسل پیشین به نسل پس از خود (سیاوش ها) در شرایطی که برای خود آنها نیز درونی و نهادینه نشده است و خود قربانی نسل پیشین اند.